تألیف قلوب

تألیف قلوب حمایت اقتصادی پیامبر، امام یا حاکم اسلامی از کفار، منافقان یا مسلمانان متزلزل به منظور همراهی آنان با اسلام و دفاع از آن است. کسانی که به این منظور مورد حمایت قرار می‌گیرند، «الْمُؤَلَّفَةُ قُلُوبُهُمْ» یا «مُؤَلَّفَةُ القُلُوب» نامیده می‌شوند. قرآن یکی از موارد مصرف زکات را تألیف قلوب بیان کرده است. فقهای شیعه معتقد به بقای این حکم فقهی و عدم نسخ آن در دوران غیبت هستند.

تعریف

تألیف به معنای پیونددادن معنوی دو چیز به هم است. این واژه و هم‌خانواده‌های آن در قرآن مجید نیز به این معنا استعمال شده‌اند: «إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً» هنگامی که شما (مسلمانان پیش از اسلام و در حال کفر) با یکدیگر دشمن بودید، اما خداوند به وسیله نعمت اسلام، میان دل‌های شما «تألیف» و پیوند داد و همه برادر هم گشتید.»

تألیف قلوب در اصطلاح فقهی، حمایت اقتصادی پیامبر، امام یا حاکم اسلامی از کفار، منافقین یا مسلمانان متزلزل به منظور همراهی آنها با اسلام و دفاع از آن است. کسانی که به این منظور مورد حمایت قرار می‌گیرند، «الْمُؤَلَّفَةُ قُلُوبُهُمْ» یا «مُؤَلَّفَةُ القُلُوب» نامیده می‌شوند.

پیامبر اسلام(ص) در دوران حیاتش، اصل تألیف قلوب را به کار می‌بست. مثلاً از مشرکان، صفوان بن امیه و از منافقان، ابوسفیان تألیف قلوب شدند. صفوان بن امیه در جنگ حنین به همراه مسلمانان جنگید و از غنایم نیز سهم برد. حسن بن فرحان مالکی (زاده ۱۳۹۰ق)، عالم اهل سنت، معتقد است که پیامبری به گروهی از طلقاء مانند ابوسفیان، معاویه، صفوان بن امیه و مطیع بن اسود از باب تألیف قلوب اموالی داد.

قلمرو

فقها در زمینه اینکه منظور از مؤلفة القلوب چه کسانی هستند، دیدگاه‌های متفاوتی دارند. برخی از دیدگاه‌های آنان عبارت است از:

کفار

عده‌ای از فقها معتقدند که تألیف قلوب فقط شامل کفار است که امام مسلمین بدین وسیله آنان را نسبت به اسلام خوش‌بین کرده و نظر آنها را به همکاری در جهاد و مبارزه جلب می‌کند. شیخ مفید از طرفداران این دیدگاه است. محقق حلی و شیخ طوسی نیز تألیف قلوب را به کفار منحصر کرده‌اند.

منافقان

دیدگاه دیگر این است که اصل تألیف قلوب فقط شامل منافقان می‌شود تا بدین وسیله دلشان نرم شده و از نفاق دست بردارند. شهید اول در کتاب «بیان»، این قول را به ابن جنید اسکافی نسبت داده است. شاهد این دیدگاه این است که پیامبر اسلام(ص) منافقانی چون ابوسفیان را «تألیف قلوب» کرده است. اسکافی مُؤَلَّفَةُ القلوب را منحصر به منافقان می‌داند.

مسلمانان ضعیف الایمان

قول دیگر این است که اصل تألیف قلوب شامل مسلمانانی است که به توحید خدا و نبوت پیامبر اسلام(ص) اعتراف دارند، اما دارای ایمانی ضعیف و متزلزل هستند. شیخ یوسف بحرانی صاحب «حدائق الناضره» از طرفداران این قول است. او در کتاب خود برخی از احادیث ائمه را برای تأیید نظر خود، نقل کرده است.

کفار، منافقان و مسلمین

نظریه دیگر این است که اصل تألیف قلوب، اصلی «عام» است و کفار، منافقین، مسلمانان ضعیف الایمان، مسلمانان مرزنشین و مانند اینها را شامل می‌شود. این نظریه میان فقها، اعم از فقهای امامیه، اهل سنت و زیدیه، طرفداران بیشتری دارد.

منبع پرداخت

اسلام برای این حمایت اقتصادی، بخشی از زکات را در نظر گرفته است که به عنوان مالیات اسلامی، از مردم مسلمان گرفته می‌شود. قرآن هشت مورد برای مصرف زکات بیان کرده که یکی از آنها تألیف قلوب است: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاکِینِ وَ الْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقَابِ وَ الْغَارِمِینَ وَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِنَ الله وَ اللهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ؛ (همانا زکات مخصوص فقرا و مسکینان و بینوایان و مسئولان جمع‌آوری زکات و مُؤَلَّفَةُ القُلُوب و آزادی بردگان و مقروض‌ها و ورشکستگان و فی سبیل الله و ابن سبیل است.) فقهای شیعه و سنی همه معتقدند که موارد مصرف زکات، این هشت مورد است، اما درباره چگونگی هر یک از عناوین، اختلاف فتوا دارند.

بقا یا نسخ حکم

در اینکه آیا این مورد تنها مختص زمان رسول خدا(ص) بود یا در همه دوران ثابت است، اختلاف نظر وجود دارد. براساس گزارش برخی فقهای شیعه با استناد به روایات، حکم تألیف قلوب، پس از پیامبر(ص) به قوت خود باقی است. آنها چنین استدلال می‌کنند که این مسأله در زمان حیات پیامبر تا آخرین لحظه مورد قبول و عمل بوده و پیامبر(ص) نیز هیچ سخنی در نسخ آن نگفته است؛ همچنین دلیلی بر نسخ آن از قرآن و سنت وجود ندارد. بنابراین باید به بقای آن حکم داد.

البته شیخ طوسی معتقد است سهم مؤلفة قلوبهم از زکات ساقط شده و علت آن را عدم حضور امام(ع) بیان کرده است. فاضل مقداد این مطلب را به علمای شیعه نسبت داده است.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. آل عمران، آیه۱۰۳.
  2. شکوری، فقه سیاسی، ۱۳۶۱، ص۴۸۶.
  3. شکوری، فقه سیاسی، ۱۳۶۱، ص۴۸۷.
  4. شکوری، فقه سیاسی، ۱۳۶۱، ص۴۸۹.
  5. مالکی، الصحبة و الصحابة، ۱۴۲۲ق، ص۱۹۲-۱۹۳.
  6. شکوری، فقه سیاسی، ۱۳۶۱، ص۴۹۱.
  7. شکوری، فقه سیاسی، ۱۳۶۱، ص۴۹۱.
  8. شکوری، فقه سیاسی، ۱۳۶۱، ص۴۹۳.
  9. شکوری، فقه سیاسی، ۱۳۶۱، ص۴۹۳.
  10. توبه، ۶۰.
  11. شکوری، فقه سیاسی، ۱۳۶۱، ص۴۸۸.
  12. نگاه کنید به: طوسی، التبیان، دار احیاء‌ التراث العربی، ج۵،‌ ص ۲۴۴ و ۲۴۵؛ فاصل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش،‌ ج۱،‌ ص۲۳۶.
  13. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۳ش، ج۳۴، ص۳۱۹ و ۳۲۰.
  14. مبلغ دايميردادی، «تأليف قلوب و سياست»، ش۱، ص۸۷-۱۰۶.
  15. طوسی، النهایه،۱۴۰۴ق، ص۱۸۵.
  16. فاصل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش،‌ ج۱،‌ ص۲۳۶.

منابع

  • منبع اصلی: شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، قم، موسسه بوستان کتاب، ۱۳۶۱.
  • جوادی آملی، تسنیم: تفسیر قرآن کریم، تحقیق و تنظیم روح الله رزقی، قم، اسراء، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
  • مبلغ دايميردادی، محمدامين، «تأليف قلوب و سياست»، معرفت سياسی، ش۱، ۱۳۹۱.
  • طوسی، محمد بن حسن،‌ التبان فی تفسیر القرآن، بیروت،‌ دار احیاء‌ التراث العربی، چاپ اول، بی‌تا.
  • فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، کنزالعرفان فی فقه القرآن،‌ تصحیح محمدباقر شریف‌زاده و محمدباقر بهبودی، تهران، انتشارات مرتضوی، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • مالکی، حسن بن فرحان، الصحبة و الصحابة بین الاطلاق اللغوی و التخصیص الشرعی، عمان، مرکز الدراسات التاریخیه، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۲م.